خاطره زايمان
سلام پسر خوشكلم ماماني ميخوام امروز واست خاطره زايمانم و ثبت كنم تا تو بهترينم بدوني به ماماني چي گذشت وچطور با ديدن تو همه ي اونا از يادم رفتن آره قشنگم زايمان مامان خيلي بد بود ولي ارزش اينو داشت كه تو گل پسرو تو بغلم بگيرم و همه دردو و همه غماي دنيارو از ياد ببرم ماماني از يك ماه قبل از زايمان تصميم گرقتم سزارين كنم هم بخاطر درد زايمان طبيعي هم اينكه احتمالا شما چند روز از مهر گذشته بدنيا ميومدي اونوقت يك سال از مدرسه عقب ميوفتادي اما عزيزم يه چي بگم به كسي نگييا (بيشتر بخاطر ترس و استرس بود) خلاصه بگذريم قرار ما با دكتر تاريخ 30 شهريور شد تو بيمارستان كتالم رامسر واي روزاي آخر خيلي استرس داشتم واسم هر روزش به اندازه يك هفته بود...
نویسنده :
mamanbaba
23:49